من بودم و تنهایی و یک راه بی انتها
یک عالم گله و خدایی بی ادعا
گم شده بودم میان دیروز و فردا
تا تو را یافتم.. با تو خودم را یافتم
صدایت در گوشم پیچید
نگاهت در چشمانم نقش بست
نشان دادی به من آنچه بودم
آری، با تو رسیدم من به اوج خودم
نامم را خواندی.. گفتی بارانم
بارانی شد دل و چشمانم
آری بارانی شدم تا ببارم
اما ای کاش بدانی تویی آسمانم
بی تو نه معنا دارد باران
نه معنا دارد خورشید و نه رنگین کمان
ای که شبیه تر از خود به منی
بگو تا آخر راه با من هم قدمی
خوش بگذره بااررونی
آخه داره میره رامسر مواظب دریا باش
نظرات شما عزیزان:
جات خالی بود
میدونم دوباره میگی ایی ولی واقعا بارونی دلم بدجوری هواتو کرده هرچی زودتربرگرد سوغاتی یادت نره چون سرکلاس رات نمیدیم نگی نگفتی
پاسخ: راست می گه
.: Weblog Themes By Pichak :.